only for you
باران عشق ازفراق تو میباردازچشمان من
بیاکه میخواهم دلیل بارش این باران بودنت
باشدنه نبودنت
صدای اب می اید درحوض دلتنگیمچه میشویی؟کمی اهسته تر... ماهی کوچک دلم رامیان دستانت نمیبینی؟؟؟
درهیاهوی زندگی دریافتم
چو دویدن هاییکه فقط پاهایم
راازم گرفت درحالیکه گویی
ایستاده بودم چه غصه هاییکه
فقط باعث سپیدی مویم شد
درحالیکه قصه ای کودکانه بیش
نبود دریافتم کسی هست که
اگربخواهدمیشود وگرنه نمیشود
"به همین سادگی" کاش نه
میدویدم ونه غصه میخوردم فقط اورا میخواندم همدم تنهایی شب های من اشک است وبس مرهم زخم دل تنهای من اشک است وبس گرنمیبینی غمی اندرنگاه خسته ام انچه میشویدغم ازچشمان من اشک است وبس
زندگی حکمت اوست چندبرگی توورق خواهی
زد مابقی راقسمت.قسمتت شادی باد
..
اشکهایم که سرازیر میشوند
دیری نمییابدکه قندیل می بندد عجب سرداست
هوای نبودنت
...
کاش انسان مثل شمع یک شب زندگی میکرد
اما کنارپروانه اش
...
پرازتوام به تهی دستیم نگاه نکن مگو
که هیچ نداری..ببین.... تورادارم به خاطر هیچ کس گریه نکن ! آري تو راست مي گويي، آسمان مال من است، تو هرجور دلت خواست بيا! شاید خطاست ! برای او مهم نیست کرد...
گفتمش دل می خری پرسید چند؟
گفتمش دل مال تو تنها بخند
خنده ای کرد و دل ز دستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود
دل ز دستانش به خاک افتاده بود جای پایش روی دل جامانده بود... خدا تنها روزنه امیدی است که هیچ گاه بسته نمی شود...
تو در قلب کسی جایی نداری !
قلب زنده ها آنقدر اشغال است که اگر تو هم نباشی غمی ندارد ...
جایت را سریع تر از هر انچه فکر کنی پر می کنند ...
پس همراه مردگان باش
لا اقل ارامش خاطر داری که انها خیانت را بلد نیستند ...
پنجره، فكر، هوا، عشق، زمين، مال من است.
اما سهراب، تو قضاوت كن، بر دل سنگ زمين جاي من است؟
من نمي دانم چرا اين مردم، دانه هاي دلشان پيدا نيست.
صبر كن اي سهراب... قايقت جا دارد؟
من هم از همهمه ي داغ زمين دلگيرم.
به سراغ من اگر مي آييد، تند و آهسته چه فرقي دارد؟
مثل سهراب دگر جنس تنهايي من چيني نيست كه ترك بردارد.
مثل مرمر شده است چيني نازك تنهايي من...
نگران کسی شوی که نگرانت نیست
حال کسی را بپرسی که بودن یا نبودنت
دلتنگ کسی شوی که دلت را شکسته
دوست کسی باشی که تو را دشمن میداند
گر همین است خطایم ...
بعد از این بیشتر از پیش خطا خواهم
من خطایم را دوست دارم
تنها کسی ایست که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد...
با پای شکسته ام می توان سراغش رفت...
تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد...
تنها کسی است که وقتی همه رفتند میماند...
... وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید...
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود...
و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد نه با تنبیه کردن...
Power By:
LoxBlog.Com |