* باران عشق *

only for you

صدای اب می اید درحوض دلتنگیمچه میشویی؟کمی اهسته تر...

ماهی کوچک دلم رامیان دستانت نمیبینی؟؟؟

نوشته شده در پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت 17:37 توسط ساره| |

 

درهیاهوی زندگی دریافتم

 

چو دویدن هاییکه فقط پاهایم

 

راازم گرفت درحالیکه گویی

 

ایستاده بودم چه غصه هاییکه

 

فقط باعث سپیدی مویم شد

 

درحالیکه قصه ای کودکانه بیش

 

نبود دریافتم کسی هست که

 

اگربخواهدمیشود وگرنه نمیشود

 

"به همین سادگی" کاش نه

 

میدویدم ونه غصه میخوردم

فقط اورا میخواندم

 

نوشته شده در شنبه 23 دی 1391برچسب:,ساعت 22:26 توسط ساره| |

همدم تنهایی شب های من اشک است وبس

مرهم زخم دل تنهای من اشک است وبس

گرنمیبینی غمی اندرنگاه خسته ام

انچه میشویدغم ازچشمان من اشک است وبس

 

نوشته شده در شنبه 23 دی 1391برچسب:,ساعت 22:21 توسط ساره| |


زندگی حکمت اوست چندبرگی توورق خواهی

 

 

زد مابقی راقسمت.قسمتت شادی باد

 

 

..

 

 

اشکهایم که سرازیر میشوند

 

 

دیری نمییابدکه قندیل می بندد عجب سرداست

 

 

هوای نبودنت

 

 

...

 

 

کاش انسان مثل شمع یک شب زندگی میکرد

 

 

اما کنارپروانه اش

 

 

...

 

 

پرازتوام به تهی دستیم نگاه نکن مگو

 

 

که هیچ نداری..ببین.... تورادارم

 

نوشته شده در دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,ساعت 12:20 توسط ساره| |

 

باران عشق ازفراق تو میباردازچشمان من

 

 

 

بیاکه میخواهم دلیل بارش این باران بودنت

 

 

  باشدنه نبودنت

 

نوشته شده در شنبه 16 دی 1398برچسب:,ساعت 13:16 توسط ساره| |

به خاطر هیچ کس گریه نکن !


تو در قلب کسی جایی نداری !


قلب زنده ها آنقدر اشغال است که اگر تو هم نباشی غمی ندارد ...


جایت را سریع تر از هر انچه فکر کنی پر می کنند ...


پس همراه مردگان باش


لا اقل ارامش خاطر داری که انها خیانت را بلد نیستند ...

 

نوشته شده در شنبه 16 دی 1391برچسب:,ساعت 12:52 توسط ساره| |

آري تو راست مي گويي، آسمان مال من است،

پنجره، فكر، هوا، عشق، زمين، مال من است.

اما سهراب، تو قضاوت كن، بر دل سنگ زمين جاي من است؟

من نمي دانم چرا اين مردم، دانه هاي دلشان پيدا نيست.

صبر كن اي سهراب... قايقت جا دارد؟

من هم از همهمه ي داغ زمين دلگيرم.

به سراغ من اگر مي آييد، تند و آهسته چه فرقي دارد؟

 

تو هرجور دلت خواست بيا!

مثل سهراب دگر جنس تنهايي من چيني نيست كه ترك بردارد.

مثل مرمر شده است چيني نازك تنهايي من...

 



 

نوشته شده در چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:,ساعت 22:52 توسط ساره| |

شاید خطاست !


نگران کسی شوی که نگرانت نیست


حال کسی را بپرسی که بودن یا نبودنت

 

برای او

 

مهم نیست


دلتنگ کسی شوی که دلت را شکسته


دوست کسی باشی که تو را دشمن میداند


گر همین است خطایم ...


بعد از این بیشتر از پیش خطا خواهم

 

کرد...


من خطایم را
دوست دارم

نوشته شده در چهار شنبه 13 دی 1391برچسب:,ساعت 14:43 توسط ساره| |

 

گفتمش دل می خری پرسید چند؟

 

 

گفتمش دل مال تو تنها بخند

 

خنده ای کرد و دل ز دستانم ربود

 

تا به خود باز آمدم او رفته بود

 

دل ز دستانش به خاک افتاده بود

 

جای پایش روی دل جامانده بود...

نوشته شده در پنج شنبه 7 دی 1391برچسب:,ساعت 16:35 توسط ساره| |

خدا تنها روزنه امیدی است که هیچ گاه بسته نمی شود...



تنها کسی ایست که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد...



با پای شکسته ام می توان سراغش رفت...



تنها خریداری است که اجناس شکسته را بهتر بر می دارد...



تنها کسی است که وقتی همه رفتند میماند...



... وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید...



وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود...



و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد نه با تنبیه کردن...

نوشته شده در چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:,ساعت 16:33 توسط ساره| |


عشق به لطافت پنهان پنجره وعشق به مرواریدهای

 

 

سرگردان اقیانوس زندگی  عشق به بهارسبزفردا و

 

 

عشق به طراوت ابرهای پدر  عشق به طوطی

 

 

گمشده ی فانوس خیال وعشق به نگاه عاشقانه ی

 

 

پرستو عشق به اقاقیای کاغذی گلدان عاطفه وعشق

 

 

به سکوت سردپاییز عشق به شادی نارنج درباغچه ی

 

 

رویاها وعشق به رویایی ترین قصه های اسمانی

 

دنیای

 

سبز واژه ها.چراغی خاموش میشود  لبخندی محو

میگردد 

 

نوری گم میشود  طلوعی غروب میکند ستاره ای

 

 

میمیرد غنچه ای پژمرده می شود واین عشق است

 

که می ماند دردنیای سبز واژه ها..........

نوشته شده در دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:,ساعت 18:9 توسط ساره| |

بوی بهشت میشنوم از صدای تو ،

 

نازک تر از گل است گل گونه های تو ،

 

ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من

 

ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو ،

 

ای صورت تو آیه و آینه خدا ،

 

حقی که هیچ نقص ندارد خدای تو

 

صد کهکشان و هفت آسمان حریر،

 

آورده ام که فرش کنم زیر پای تو ،

 

رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام

 

تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو

 

چیزی عزیزترزتمام دلم نبود

 

ای پاره یدلم که بریزم به پای تو

 

امروزتکیه گاه تو اغوش گرم من

 

فرداعصای خستگیم شانه های تو

 

درخاک هم دلم به هوای تومیتپد

 

چندی کم ازبهشت نداردهوای تو

 

هم بازیان خواب توخیل فرشتگان

 

اوازاسمانیشان لای لای تو

 

بگذارباتوعالم خودراعوض کنم

 

یک لحظه توبه جای منو من به جای تو

 

این حالو عالمی که توداری برایمن

 

دارونداروجان ودل من برای تو

....

سلام دوستای عزیزاین یه شعر

ازسهراب سپهریه

امیدوارم

خوشتون اومده باشه

 

نوشته شده در چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:,ساعت 23:50 توسط ساره| |


Power By: LoxBlog.Com